کار آفرینی چست و کار آفرین کیست؟ (آشنایی با دهکده و مدارس کار آفرینی)
این روزها واژه کارآفرینی را زیاد میشنوید. در رسانهها از افراد کارآفرین تجلیل شده و از آنها به عنوان الگوی موفق در کسب و کار نام میبرند. دنیای امروز، دنیایی پیچیده است که با بارش ایدههای ناب همراه است. کارآفرینی تبدیل به یک ضرورت برای جوامع مختلف شده است، زیرا نه تنها امکان دست یابی فرد به منابع مالی حاصل از ایده را میسر میسازد بلکه با حل مسائل به شیوهای نو موجبات پیشرفت و توسعه یک کشور را نیز فراهم میآورد.
با توجه به اهمیت و فواید کارآفرینی، کشورهای مختلف از جمله ایران در پی تأسیس و گسترش مدارس کارآفرینی جهت شناسایی و تربیت افراد کارآفرین میباشند. ایجاد فرصت کارآفرینی در ایران میتواند آینده روشنی را در زمینههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای کشور رقم بزند. در این مقاله به چیستی و نحوه عملکرد این مدارس و مراکز میپردازیم.
آنچه در اینجا خواهید خواند در سر فصلهای زیر به شما ارائه میشود:
- کارآفرینی چیست؟
- کار آفرین کیست؟
- رویکرد مدارس کارآفرینی
- دهکده تربیت به شیوه کارآفرینی در اروپا
- مدارس کار آفرینی در ایران
جدول محتوا
کارآفرینی چیست؟کارآفرین کیست؟
کارآفرینی یا Entrepreneurshipواژهای نسبتاً قدیمی به معنای متعهد شدن است (این واژه حدود سیصد سال قدمت دارد). اقتصاد دان هایی همچون کانتیلون و آدام اسمیت اولین کسانی بودند که از کلمه کارآفرین در قرن هفدهم و هجدهم میلادی استفاده کردند؛ اما از عمر کارآفرینی به معنای علمی که در دانشگاهها تدریس میشود حدود یک قرن گذشته است. شومپیتر در سال ۱۹۲۸ تعریف کارآفرینی را به صورت زیر مطرح کرد، عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصتهاست.
کار آفرینی فرآیندی است که در آن فرد کار آفرین با ایدههای نو و خلاق، فرصتها را شناسایی کرده و با استفاده از منابع موجود به ایجاد کسب و کار جدیدی دست می زند.
اما کار آفرین کیست؟
اغلب مردم معتقدند کارآفرین کسی است که کسب و کار خود را دارد؛ اما این تعریف به تنهایی کافی نیست زیرا کارآفرین پیش از راه انداختن کسب و کار خود اقداماتی انجام داده که او را از سایرین متمایز کرده است. او فردی ریسک پذیر و نوآور است که برای تغییر وضعیت موجود مسیر مخصوص به خود را انتخاب میکند،
دهکده تربیت به شیوه کارآفرینی در اروپابه این موضوع توجه داشته باشید! احتمال کارآفرین شدن کسانی که از کودکی با کارآفرینی و فوت و فن آن آشنا میشوند در آینده، پنج برابر بیشتر از افراد آموزش ندیده است.
این افراد از کودکی چگونه کار آفرین شدن را میآموزند و از کودکی ویژگیهایی همچون آینده نگری، ریسک پذیری، خلاقیت، خلق ثروت و … در آنها تقویت میشود. بد نیست بدانید در مقایسهای که بین دو قاره اروپا و آمریکا شده است، تنها ۳۷ درصد اروپاییها علاقه دارند کارآفرین شوند، در حالیکه این رقم برای آمریکاییها ۵۱ درصد است.
امروزه در دنیا تلاشهای فراوانی میشود تا افراد را از سنین پایین تحت تربیت کارآفرینی در بیاورند و درواقع روی کار بر کودکان متمرکزند. یک نمونه از تربیت کودک برای کارآفرین شدن در آینده را مهیس پارن Mehis Pärn مبتکر طرح “دهکده کارآفرین” موسوم به “بیز استریت” در استونی پایه ریزی کرد.
وی در این مکان کودکان را با مبانی کارآفرینی و تجارت آشنا میکند. از نظر مهیس پارن دلیل این بی میلی اروپاییها این است که کارآفرینی در فرهنگ اروپایی وجود ندارد، اما تغییر اقتصاد، الگوهای جدید تجاری را بوجود میآورد.
او میگوید: “به نظرم دلیلش این است که کارآفرینی در فرهنگ ما وجود ندارد. همیشه کارمند شدن راحت از این است که خودتان کسب و کاری به راه بیندازید؛ اما این وضعیت در حال تغییر است.”
وی همچنین میگوید: اقتصاد جدید در حال تغییر دادن دنیای کسب و کار است: “اقتصاد جدید، الگوهای جدید تجاری و نوآوریهای سریع را به همراه میآورد.کار مستقل، اقتصاد مشارکتی و شغلهای متعدد طی عمر حرفهای، ویژگیهای ماندگار صحنه زندگی اقتصادی خواهد بود. هم مردم و هم شرکتها باید آماده باشند. همه چیز مدام در حال تغییر است.”
کودکان در «دهکده کارآفرینی»
مبانی کسب وکار را یاد میگیرند.طرح ابتکاری «دهکده کارآفرینی» در شهر «تارتو» که دومین شهر بزرگ استونی است شروع شده است. در این دهکده کودکان در سنین ۵ تا ۱۸ سال (از سن کودکی تا اوایل جوانی و بدو ورود به دانشگاه) حین بازی و سرگرمی، کارآفرینی را میآموزند. آنها تشویق میشوند برای خودشان کسب و کار به راه بیاندازند.
آنها تجربه عملی از کارآفرینی هم بدست میآورند، میآموزند که پول و کالا چگونه در زندگی روزمره مبادله میشود و با مسائلی آشنا میشوند که کارآفرینان با آن روبرو هستند.
احتمال اینکه این کودکان درآینده به سراغ کار آفرینی و راه اندازی شرکت بروند بیشتر است.از زمان تأسیس این دهکده (مدرسه) تا به امروز، ۲۵۰۰ دانش آموز و معلم در آن مشغول به فعالیت هستند.
این روش برای معلمهای مدرسه در تارتو که به این دهکده میآیند نیز جالب است.
ریتر تونسی، معلم تاریخ و مدیر دبستانی در شهر تارتو در این باره میگوید: “کودکان حین بازی، مهارتهای کار گروهی و مهارتهای ارتباطی را میآموزند و یاد میگیرند که پول چگونه در زندگی روزمره دست به دست میشود. متاسفانه این چیزها را در مدارس به آنها یاد نمیدهیم.”
معلمهایی که در این برنامه شرکت میکنند مانند دانش آموزان حین بازی از اشتباهاتشان درس میگیرند. آنها سپس تجربههایشان را با دانش آموزان به اشتراک میگذارند.
مثل ماریس که معلم هنر و کاردستی است. او میگوید: “پس از گذراندن این دوره ایده جدیدی به ذهنم رسیده است: میخواهم یک هفته را به کارآفرینی اختصاص بدهم و به شاگردان کلاسم هم پیشنهاد کنم سری به دهکده کار آفرینی سر بزنند.”آنچه در بالا خواندید در واقع نحوه عملکرد و تأثیر نوعی مدرسه کارآفرینی در اروپا بر فرآیند کارآفرین سازی است.
آموزش و یادگیری مهارتهای مختلف در این دوره برای افراد مستعد، سبب میشود ذهنشان باز شده و شروع به ایده پردازی کند. البته در اروپا، آمریکا و آسیا مدارس کارآفرینی زیادی مشغول به کار هستند و روی افراد واجدالشرایط سرمایه گذاری میکنند.
رویکرد مدارس کارآفرینی
کار آفرینی به عنوان واحدهای درسی در بسیاری از رشتهها تدریس میشود. درگوشه و کنار دنیا مؤسسات و مراکزی وجود دارند که طی دورههایی مهارتهای کارآفرینی را به دیگران میآموزند. بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که اصول و مبانی کارآفرینی باید در ردههای سنی پایینتر آموزش داده شود تا هرگاه فرد به سن جوانی رسید این آموزشها نمود بیرونی پیدا کند و در زمان درست فرد را تبدیل به یک کارآفرین کند.
در برخی موارد کارآفرینان را همانند مدیران تربیت کرده و آموزش میدهند در صورتی که این دو کاملاً از هم متمایزند. مدیر به دنبال اجراست اما یک کارآفرین همواره به دنبال ایدههای نو و خلاقانه است. آنچه در مدارس کارآفرینی به عنوان شعار مطرح میشود این است که “ مشکلات یک فرصت هستند“.
فرد برای کارآفرین شدن نیاز دارد که ابتدا مشکلات و معضلاتی که در اطرافش وجود دارد را شناسایی کند و آنها را به چشم مانع نبیند. باید مشکلات را به عنوان فرصت تازه در نظر بگیریم و برای برطرف کردن آن به راه حلهایی سریع و بدیع فکر کنیم. برای رسیدن به این هدف مدارس کار آفرینی با مفهومی تحت عنوان خلاقیت ساختارشکنانه شروع به کار میکنند. آنها با این مفهوم سعی در افزایش توانایی برای تغییر نگرش نسبت به جهان دارند.
در این قسمت تاکید بر روی یادگیری است. پس از اینکه فرد یاد گرفت که چگونه مشکلات دنیای اطرافش را تشخیص دهد و چندین راه حل برای برطرف کردن آن پیشنهاد داد، وقت آن میرسد که در کنار یادگیری مهارتهای دیگر از این ایدهها در بازار کسب و کار استفاده کند و میزان کارآمدی و کاربردی بودن آن را بسنجد. این مدارس افراد علاقه مند و مستعد را در خود پرورش میدهند.
مهارتهایی که برای تغییر دیدگاه، تفکر عمیق و سیستماتیک، تقویت کار تیمی و … لازم است را به افراد به صورت تئوریک و عملی آموزش میدهند. مدارس و مراکز کارآفرینی در صورت پیدا کردن ایدههای خاص و ویژه آنها را به مراجع مربوطه معرفی میکنند تا از حالت ایده صرف بودن خارج شده و پیاده سازی شود؛ یعنی زمانی یک مدرسه کارآفرینی به هدف خود میرسد که ایدههای افراد آموزش دیده به مرحله کاربرد برسد.
مدارس کارآفرینی در ایران
شرایط حال حاضر کشور اقتضا میکند تا افراد خلاق با ایده و راه حلهای نو، پا در عرصه کسب و کار بگذارند و نیاز داریم که در عرصههای مختلف به این موضوع پرداخته و فرصتهای کارآفرینی در ایران بیش از پیش مهیا شود.
باید همواره در نظر داشته باشیم چیزی که سرنوشت انسان را میسازد استعدادهایش نیست، انتخابهایش است و امروزه کارآفرینی چیزی بیش از یک انتخاب است و تبدیل به ضرورت شده است.
هدف بسیاری از مدارس کارآفرینی این است که جوانان بهجای اینکه به فکر استخدام و تحقق اهداف مدیر خود باشند با خلاقیت و طرح ایدههای نو با کسب مهارتهای کارآفرینی برای تحقق رویای خودشان تلاش کنند.
تربیت نیروی انسانی خلاق، متخصص، کارآفرین، مسئولیتپذیر، آیندهنگر، فعال و نوآور از اهداف این مراکز است. در این مدارس افراد از ابتدا با مهارتهای اجتماعی آشنا میشوند. در ایران هنوز راه تا تأسیس و افزایش مدارس کارآفرینی موفق و پربازده زیاد مانده است و باید در این زمینه از طرف بخش خصوصی و هم دولتی حمایتهایی صورت پذیرد.
البته همایشهای بسیاری بهصورت دورهای در اقصی نقاط کشور در این زمینه برگزار میشود ولی هنوز تا گسترش مدارس کارآفرینی از سنین پایه فاصله بسیار زیاد است.
بسیاری از مدارس و مؤسسات کارآفرینی علاوه بر آموزشهای تئوریک با برگزاری کلاس و کارگاههای مختلف به آموزش توانمندیهای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، رویکردهای خلاقانه و… میپردازند.
هدف آنها کاهش افرادی است که بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه وارد دانشگاه شده و به دلیل فرآیند آموزشی ناقص و ناکارآمد، بدون یادگرفتن مهارتهای لازم و کاربردی، پس از فارغالتحصیلی بهجای اینکه جذب بازار کار مرتبط با رشته خود شوند فقط آمار بیکاران را بالا میبرند.
افراد کارآفرین علاوه بر اینکه میتوانند به موفقیتهای بزرگ و منافع شخصی برسند میتوانند منشأ تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شوند. در مدارس کارآفرینی دستیابی به منابع و منافع مالی ناشی از کارآفرینی یک ارزش تلقی میشود و این ارزش خود انگیزهای برای خلق ایدههای نو و به ثمر رساندن آنها میباشد.
بخشی از اقداماتی که در مدارس کارآفرینی صورت میپذیرد به این صورت است:
- افزایش مهارت در کارهای تیمی
- پرورش خلاقیت
- برنامهریزی شخصی بلندمدت
- مهارتهای تقویت سخنوری و فن بیان
- شناسایی افراد خلاق و نوآور
- مهارتهای افزایش تحمل شکست
- شناسایی و فروش ایدههای ناب
- فراگیری تکنیکهای ایده یابی و حل مسئله
- آشنایی با رشتههای دانشگاهی و حوزه کاری آنها و…
در کشور ما علیرغم وجود این تصور اشتباه که کارآفرینی یک پدیده مربوط به بخش خصوصی است، دولت میتواند تأثیر زیادی بر سلامت محیط کارآفرینی داشته و سبب عملکرد بهتر کارآفرینان در راستای رشد اقتصادی کشور شود.
دولت میتواند با سرمایهگذاری در تأسیس و ایجاد فرصت کارآفرینی در ایران مشارکت کند تا استعدادهای بیشتری کشف و به کار گرفته شوند. این امر میتواند همچون معامله دو سر بُرد برای دولت عمل کند. پرورش چنین افراد خبره و خلاقی که برای بزرگترین مشکلات، راهحلهای سریع و درست ارائه میکنند میتواند سرمایهگذاری پرسودی برای یک کشور محسوب شود.
“دارالفنون، جایی که مسیر مهاجرت و موفقیت همگام میشوند ! “